داشتم بهش میگفتم عادت ندارم خودم رو برای کسی پرزنت کنم یا حتی بیشتر از اون بهش بگم که منو توی تیمش راه بده. که بگم مثلا من میتونم فلان قسمت پروژه شما رو پوشش بدم و خب کسی که منو میشناسی احتمالا قابلیتهام رو هم میدونه و خودش دعوتم میکنه به کار.
خواستم بگم که بدونه از این نظر اولینه
کیف که نکرد هیچ، لبخندم نزد.
از آینه تو چشام نگاه کرد و گفت: میدونی مثل چی میمونه، فکر کن تاکسی داری و فکر میکنی همه میبینن دیگه، پس لزومی نداره بوق بزنی. تازه تو یه مسافر رو صندلی جلو هم داری (کار ثابتت رو میگم) که آدمها در مواجه باهات نمیدونن مسافر دربسته یا رو صندلی عقب جا برای سه نفر دیگهام هست.
خلاصه که نه همیشه، ولی وقتی واقعا لازم داری بوق بزن، مجبور نیستی حتما مسافر بزنی، مسیرت خورد سوارش میکنی!